تبلیغات
ارتباط با مدیر
نویسندگان وبگاه
آرشیو مطالب
اسفند 1393دی 1393شهريور 1393مرداد 1393تير 1393فروردين 1393اسفند 1392بهمن 1392دی 1392آذر 1392آبان 1392مهر 1392شهريور 1392مرداد 1392تير 1392خرداد 1392ارديبهشت 1392فروردين 1392اسفند 1391بهمن 1391دی 1391آبان 1391مهر 1391شهريور 1391مرداد 1391تير 1391خرداد 1391ارديبهشت 1391فروردين 1391
دیگر امکانات
![]() ابزار مذهبی وبلاگ شهدای کازرون |
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() نویسنده نادرمنتظرالمهدی در شنبه 31 فروردين 1392
| مادر شهید «داود امامی» میگوید: 27 سال از داود خبر نداشتم؛ با شنیدن صدای در خانه، منتظر خبری از پسرم بودم؛ هر روز پیش خودم میگفتم: «خدایا پسرم اسیر شد؟ او را زنده زنده دفن کردند؟!»؛ بالاخره راحت شدم از نگرانی و بیخبری. ![]()
کوچهای پر از بوی باران، پلاکاردهای رجعت شهید بعد از 27 سال روی دیوار یک محله، حجلهای بر سر کوچه برای پرستوی مهاجر، رخساری رنگ پریده، دلی بیتاب و نگاه آرام یک مادر به قاب عکسی که سالها دلتنگیهایش را با آن درمیان میگذاشت.
![]() برچسبها: حرفهای یک مادر شهید از 27 سال انتظاری که سر آمد, , نویسنده نادرمنتظرالمهدی در دو شنبه 26 فروردين 1392
| لحظاتی داخل کانالی که ارتفاع آن به نیم متر نمیرسید و کف آن هم با بدنهای مطهر شهیدان فرش شده بود آرام گرفتیم تا شاید قدری آتش سبک شود. اما یک اتفاق سرها را از کانال بالا آورد. ![]()
شاید شما هم در گلزار شهدای بهشت زهرا این مرد را دیده باشید. او سرش همیشه پایین است و با وقار راه میرود. به همه سلام میکند و تمام قطعات شهدا سرمیزند و همیشه چشمانش اشک بار است. اگر نسل امروز و دیروز او را نمیشناسند، تقصیری ندارند، ما مقصریم که او را به جامعه معرفی نکردیم. او یکی از قهرمانان روزهای مردانگی ملت است که از همرزمان شهیدش جا مانده است. او سرباز جانباز امام خمینی(ره)، حاج اسماعیل معروفی نام دارد. ![]() برچسبها: سردار, سرداري, كه, سر, به, زير, شده, است, جانباز, حاج, اسمائيل, معروفي, نویسنده نادرمنتظرالمهدی در شنبه 24 فروردين 1392
| قاسم سلیمانی میگوید: ماشاءالله رشیدی فرمانده گروهانی به نام ذکیزاده داشت که شهید شده بود؛ رشیدی میگفت: «من و ذکیزاده باهم عهد بستیم که هر کدام از ما زودتر شهید شد، وارد بهشت نشود، تا دیگری بیاید».
![]()
محفلی بود، فرمانده و رزمنده نداشتند؛ بچهها همسنگر بودند و در فقط در یک جبهه، آن هم جبهه حق علیه باطل؛ شب عملیات که میشد، عجب پایکوبی در دلها به پا بود، بچهها به هم میگفتند: اگر رفتی هوای مرا هم داشته باش، منتظر باش تا من هم بیایم، شفاعت یادت نره و... عملیات آغاز میشد و گاهی دسته دسته پرواز میکردند. ![]() برچسبها: روايتي, رفاقت هاي, دوران, جنگ, سردار, قاسم, سليماني, نویسنده نادرمنتظرالمهدی در چهار شنبه 21 فروردين 1392
| یکی از رزمندگان در عملیات فتح المبین میگوید: هنوز از منطقه برنگشته بودم که چشمم افتاد به یک جعبه سیگار، روی سنگی کوچک، شک کردم. گفتم شاید تلهای، چیزی باشد. یک سنگ گرفتم دستم، پرت کردم طرفش.
![]()
عملیات فتح المبین در ساعت سی دقیقه بامداد روزدوشنبه 2 فروردین 1361 با رمز یا زهرا علیها السلام در جبهه جنوب منطقه غرب شوش و دزفول با وسعت حدود 2500 کیلومتر مربع انجام میشود.
![]() برچسبها: جعبه, سيگار, اسارت, پنج, عراقي, نویسنده نادرمنتظرالمهدی در دو شنبه 19 فروردين 1392
| /شهدای تفحص/
مادر شهید تفحص «علیرضا حیدری» میگوید: آخرین بار که از منطقه تماس گرفت، گفت: «تفأل زدم، نوشته بود اگر پدر و مادر از فرزندشان راضی باشند، فرزند به درجه شهادت میرسد؛ از من راضی هستید؟».
![]()
شهید تفحص «علیرضا حیدری» هفتم دی ماه 1352 به دنیا آمد؛ از آنجایی که به مداحی خیلی علاقه داشت روزهای دوشنبه سر صف مدرسه برای بچهها مداحی میکرد؛ زمانی که پدرش در جبهه بود در خانه جایش را پر میکرد و در یک کابینت سازی نیز مشغول به کار شد.
![]() برچسبها: پسرم, رضايت, گرفت, تا, شهيد, شود, شهداي تفحص, نویسنده نادرمنتظرالمهدی در یک شنبه 18 فروردين 1392
| ایرج میرزایی از خلبانان هوانیروز میگوید: در عملیات فتحالمبین از گروهی که به عقب برگشتند، جا ماندم؛ نقشهای هم نداشتم؛ هوا تاریک میشد؛ سوخت بالگردم هم رو به اتمام بود؛ به بالای قرارگاه عراقیها رسیدم؛ ظرف غذا دستشان بود و داشتند شام میگرفتند. ![]() سرهنگ خلبان جانباز «ایرج میرزایی» از خلبانان آزمایشی شکاری کبرا در پایگاه هوانیروز کرمانشاه است که از سال 1352 به استخدام هوانیروز در آمد و از سال 1354 وارد پایگاه هوانیروز کرمانشاه شد؛ وی بعد از پیروزی انقلاب یک بار مورد سوءقصد ضدانقلاب قرار گرفت و دو بار هم در دوران دفاع مقدس و در جبهه غرب کشور مجروح شد. ![]() برچسبها: خلبان, عمليات, فتح المبين, عراقي, اسارت, گرفت, نویسنده نادرمنتظرالمهدی در چهار شنبه 14 فروردين 1392
| تمام سیزده روز عید، بچهها در انتظار بودند که بابا بیاید و لباس تازه بپوشند و به شیراز برویم. هر زنگی که به صدا در میآمد، به امیدی که بابا هست، برای باز کردن در حیاط سبقت میگرفتند. ![]() شهید محمد اصغریخواه در تاریخ 2/3/1340 در روستای فتیده شهرستان لنگرود در یک خانواده مستضعف ولی متدین و مذهبی پا به عرصه وجود نهاد.
![]() برچسبها: سیزده بدر, محمد, خانه, هیچ, گاه, اصغریخواه, لینک دوستان ما
آخرین مطالب وبگاه
|
لینک های مفید
موضوعات وبگاه
پیوندهای روزانه
»
آسمانی ها
» وبسایت فرمانده شهید قاسم زارع » وبسایت فرمانده شهید عباس اسلامی » پایگاه فرهنگی مذهبی علویون » گالری عکس شهدا،رزمندگان و جانبازان » ابزارهای وب شهدای کازرون » بانک جامع احادیث و روایات نماز » بچه های آسمانی » آپلود سنتر رایگان ستارگان هدایت » کدها و قالب های مذهبی رایگان » بانک جامع احادیث و روایات » شاهد نیوز کازرون خبر سیاسی مذهبی » شهود عشق » سایت ستارگان هدایت » گالری عکس شهدای شهرستان کازرون » گالری عکس تندیس عشق » شهدای شلمچه » کلیپ صوتی تصویری شهداشرمنده ایم » سایت جامع شهدای کازرون برچسب ها
|