تبلیغات
ارتباط با مدیر
نویسندگان وبگاه
آرشیو مطالب
اسفند 1393دی 1393شهريور 1393مرداد 1393تير 1393فروردين 1393اسفند 1392بهمن 1392دی 1392آذر 1392آبان 1392مهر 1392شهريور 1392مرداد 1392تير 1392خرداد 1392ارديبهشت 1392فروردين 1392اسفند 1391بهمن 1391دی 1391آبان 1391مهر 1391شهريور 1391مرداد 1391تير 1391خرداد 1391ارديبهشت 1391فروردين 1391
دیگر امکانات
![]() ابزار مذهبی وبلاگ شهدای کازرون |
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() نویسنده نادرمنتظرالمهدی در دو شنبه 13 شهريور 1391
|
![]() میخواستم به چمران شلیک کنم!
دویدم و کلت کوچکم را برداشتم. نیتم این بود که مصطفی را بزنم، بزنم به پایش تا نرود، اما دیگر مصطفی رفته بود و من نمیدانستم چکار کنم.
به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت شهادت تاجی است الهی که تنها بر سر انسانهایی خاص فرود میآید که با آن عجین شده باشند و این بزرگ مردان به واسطه اخلاص خود از زمان و مکان آن عروج الهی باخبرند. مطلبی که در ادامه میآید، خاطراتی از شهید مصطفی چمران به روایت همسرش است که از مجموعه «افلاکیان زمین» نقل شده است. مصطفی گفت: من فردا شهید میشوم. خیال کردم شوخی میکند. گفتم: مگر شهادت دست شماست؟ گفت: نه، من از خدا خواستم و میدانم خدا به خواست من جواب میدهد؛ ولی من میخواهم شما رضایت بدهید. من فردا از اینجا میروم، میخواهم با رضایت کامل تو باشد. و آخر رضایتم را گرفت. من، نمیدانستم چطور شد که رضایت دادم. صبح که مصطفی خواست برود، من مثل همیشه لباس و اسلحهاش را آماده کردم و برای راه، آب سرد به دستش دادم. مصطفی که رفت، من برگشتم داخل. کلید برق را که زدم، چراغ اتاق روشن و یک دفعه خاموش شد. انگار سوخت. من فکر کردم یعنی امروز دیگر مصطفی شهید میشود؟ این شمع دیگر روشن نمیشود؟ نور نمیدهد؟ تازه داشتم متوجه میشدم چرا اینقدر اصرار داشت که امروز ظهر شهید میشود. مصطفی هرگز شوخی نمیکرد. یقین کردم که مصطفی امروز اگر برود، دیگر برنمیگردد. دویدم و کلت کوچکم را برداشتم. نیتم این بود که مصطفی را بزنم، بزنم به پایش تا نرود. اما دیگر مصطفی رفته بود و من نمیدانستم چکار کنم. نزدیک ظهر، تلفن زنگ زد و گفتند: دکتر زخمی شده. بعد بچهها آمدند که ما را به بیمارستان ببرند. من بیمارستان را میشناختم، آنجا کار میکردم. وارد حیاط که شدیم، من به سمت سردخانه دور زدم. خودم میدانستم مصطفی شهید شده و در سردخانه است؛ زخمی نیست. به سردخانه رفتم و یادم هست آن لحظه که جسدش را دیدم، گفتم: «اللهم تقبل منا هذا القربان» وقتی دیدم مصطفی در سردخانه خوابیده و آرامش کامل داشت، احساس کردم که پس از آن همه سختی، دارد استراحت میکند.
![]() برچسبها: چمران, شلیک, پایش, کنم, نویسنده نادرمنتظرالمهدی در یک شنبه 5 شهريور 1391
|
![]() سرباز عراقی ناجی من از صحنه نبرد بود
از فرماندهی عملیات دستور رسید تانکهای عراق را که در حال فرار بودند منهدم کنیم. همین که 3 تانک آنها را منهدم کردیم بقیه پا به فرار گذاشتند. به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خاطرات یک امدادگر در طول سالهای دفاع مقدس، خاطراتهایی متفاوت است. زیرا آنها علاوه بر کار نبرد با تک تک نیروها نیز به دلیل شغلشان سرو کار دارند. آنچه پیش روی شماست بخشی از خاطرات آزاده عزیز حسن محمدی می باشد که به نحوه اسرات او میپردازد.
در مرحله دوم عملیات بیتالمقدس من مسئول امداد و درمان بودم. به ما دستور دادند که 76 تانک تی 72 دشمن را حتیالمقدور سالم از چنگ عراقیها بیرون بیاوریم. شبانه از میان سنگرهای عراقی عبور کردیم. ما حتی صدای آنها را میشنیدیم. میبایست از کنار توپخانه عراقیها میگذشتیم تا به تانکهای تی 72 برسیم. آهسته و بیصدا از پشت سنگرهای عراقی گذشتیم و به راحتی خودمان را به توپخانه رساندیم ولی با زمین خوردن یکی از بچههایی که دستش روی ماشه تفنگ بود یک تیر شلیک شد و عملیات لو رفت و ناچار درگیری شروع شد. عراقیها با شلیک منورها، تمام دشت را مثل روز روشن کرده بودند. از طرفی هم بارش باران که از ساعاتی پیش شروع شده بود زمین را گل و لغزنده کرده بود و با این شرایط مقابله با تانکهای تی 72 خیلی سخت و مشکل بود. وحشت عجیبی دشمن را گرفته بود. از فرماندهی عملیات دستور رسید تانکهای عراق را که در حال فرار بودند منهدم کنیم. همین که 3 تانک آنها را منهدم کردیم بقیه پا به فرار گذاشتند! بعضی از تانکها هم مثل حمار در گل مانده و سیبل شکارچیهای ما شده بودند. آن شب ما اسیر زیادی گرفته بودیم و وبال گردن ما شده بودند و نمیدانستیم با آن چه کنیم. در میان آنها دو افسر بعثی بودند که به دست و پا افتاده بودند و با گریه و التماس میگفتند: «ما را نکشید». نگهداشتن اسیر در آن شرایط خطرناک بود ولی با این وجود آنها را نکشتیم و فرماندهی گفت آنها را در سنگرهای خودشان بریزید و محافظ بگذارید تا نیروهای بعدی برسند و آنها را ببرند. ![]() برچسبها: سرباز, عراقی, ناجی, لینک دوستان ما
آخرین مطالب وبگاه
|
لینک های مفید
موضوعات وبگاه
پیوندهای روزانه
»
آسمانی ها
» وبسایت فرمانده شهید قاسم زارع » وبسایت فرمانده شهید عباس اسلامی » پایگاه فرهنگی مذهبی علویون » گالری عکس شهدا،رزمندگان و جانبازان » ابزارهای وب شهدای کازرون » بانک جامع احادیث و روایات نماز » بچه های آسمانی » آپلود سنتر رایگان ستارگان هدایت » کدها و قالب های مذهبی رایگان » بانک جامع احادیث و روایات » شاهد نیوز کازرون خبر سیاسی مذهبی » شهود عشق » سایت ستارگان هدایت » گالری عکس شهدای شهرستان کازرون » گالری عکس تندیس عشق » شهدای شلمچه » کلیپ صوتی تصویری شهداشرمنده ایم » سایت جامع شهدای کازرون برچسب ها
|