ادامه راه خون شهدای کازرون
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
تبلیغات
شهدای کازرون
ارتباط با مدیر
نام :
ایمیل:
موضوع:
پیغام :
نویسندگان وبگاه
آرشیو مطالب
دیگر امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 865
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 881
بازدید ماه : 883
بازدید کل : 83079
تعداد مطالب : 219
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1

ابزار های وب مذهبی رایگان شهدای کازرون


ابزار مذهبی وبلاگ شهدای کازرون
شهدای کازرون مرجع قالب های مذهبی رایگان توضیح توضیح توضیح توضیح
محل تبلیغات شما
خبرنگار شهیدی که می‌گفت من آبدارچی‌ سپاهم
نویسنده نادرمنتظرالمهدی در شنبه 19 اسفند 1391 |
همسر شهید «غلامرضا نامدارمحمدی» می‌گوید: غلامرضا در تبلیغات لشکر 27 محمدرسول‌الله(ص) بود، هر کسی از او می‌پرسید که مسئولیتش در سپاه چیست؟ می‌گفت «من در سپاه آبدارچی و جاروکش هستم».
 
خبرگزاری فارس: خبرنگار شهیدی که می‌گفت من آبدارچی‌ سپاهم

در دوران دفاع مقدس هر کسی سلاحی در دست داشت، با آن به میدان می‌آمد؛ یکی قلم داشت می‌آمد تا بنگارد مقاومت رزمنده‌ها را؛ یکی دوربین داشت، می‌گذاشت روی دوشش و از صحنه‌های مقاومت، عکس و فیلم می‌گرفت؛ همه اینها جان‌شان را کف دست می‌گذاشتند و می‌رفتند.

 

 

شهدای کازرون

برچسب‌ها: خبرنگا, شهید, آبدارچی, سپاه, شهدای, کازرون,
رزمنده‌ای که در اسارت شیرینی پز شد
نویسنده نادرمنتظرالمهدی در سه شنبه 15 اسفند 1391 |
یکی از آزادگان سال‌های دفاع مقدس در خاطرات خود گفت: زارع برای تهیه فر کیک‌پزی با استفاده از قطعه‌ای حلبی یک محفظه می‌ساخت که سینی کیک به صورت کشویی در آن قرار می‌گرفت و محفظه روی چراغ علاءالدین تعبیه می‌کردیم.
خبرگزاری فارس: رزمنده‌ای که در اسارت شیرینی پز شد

حسین یوسفی آزاده با 8 سال دوره اسارت اکنون مهندس عمران است و در این رشته حرف ها و ایده هایی دارد، یوسفی می‌گوید: در یک خانواده مذهبی به‌دنیا آمدم و در عزاداری‌ها به صورت اصولی و شناختی شرکت می‌کردم. پدرم به هیچ چیز دیگری در مسئله تربیت به اندازه نماز، آن هم نماز اول وقت صبح اهمیت نمی‌داد و تاکید نداشت تا جایی که گاهی شده با ضربه زدن بیدارمان می‌کرد و سخت‌گیری می‌کرد. من آن ضربه را دوست دارم چرا که باعث خودسازی و هدایتم شد و زندگی معناداری به من بخشید. سال اول دبیرستان بودم که سال 57 مدارس تعطیل شد و در تظاهرات شرکت کردم. از 38 نفر دانش‌آموزان کلاس حداقل 37 نفر محصل‌ها در خط امام بودند. سال چهارم دبیرستان با اوج گیری جنگ و شهادت چند تن از همکلاسی‌هایم وارد جبهه شدم.

شهدای کازرون

برچسب‌ها: رزمنده, اسارت, شیرینی, پز, شد,
من فرمانده لشگرم
نویسنده نادرمنتظرالمهدی در یک شنبه 13 اسفند 1391 |
روایت یک فرمانده/2

آخرین مرتبه شهید رضا دستواره جلوی همت را گرفت، تا مانع رفتن او شود. حاج همت وقتی اصرار زیاد دستواره را دید، بر سرش فریاد زد: من فرمانده لشگرم!

خبرگزاری فارس: من فرمانده لشگرم

شهید محمد ابراهیم همت روز دوازدهم فروردین 1334 در شهر رضا به دنیا آمد. حاج همّت در خرداد 1359 برای مقابله با ضد انقلاب به کردستان اعزام شد. محمد ابراهیم مدتی به عنوان مسئول روابط عمومی سپاه پاوه مشغول بود و پس از مدتی به عنوان فرمانده سپاه پاوه به جنگ پرداخت.

 

 

شهدای کازرون

برچسب‌ها: من, فرمانده, لشگر, سردار, شهید, همت,
غافلگیری به روش حاج همت
نویسنده نادرمنتظرالمهدی در شنبه 12 اسفند 1391 |
روایت یک فرمانده/1
غافلگیری به روش حاج همت

تمام راه حاج همت حرفی نزد. سرنشینان خودرو سعی کردند تا با هر بهانه‌ای مقصد را از او بپرسند، ولی حتی در لابه‌لای شوخی‌هایی که می‌کردند نتوانستند حرفی از همت بشنوند. او تنها می‌گفتم: «بعداً خواهید فهمید.»

خبرگزاری فارس: غافلگیری به روش حاج همت

 

شهید محمد ابراهیم همت روز دوازدهم فروردین 1334 در شهر رضا به دنیا آمد. حاج همّت در خرداد 1359 برای مقابله با ضد انقلاب به کردستان اعزام شد. محمد ابراهیم مدتی به عنوان مسئول روابط عمومی سپاه پاوه مشغول بود و پس از مدتی به عنوان فرمانده سپاه پاوه به جنگ پرداخت.

 

شهدای کازرون

برچسب‌ها: غافلگیری, روش, حاج, سردار, همت, لشکر, 27, حضرت, رسول,
روایتی از یک پدر شهید که در هجر پسرش نابینا شد
نویسنده نادرمنتظرالمهدی در چهار شنبه 9 اسفند 1391 |

روایتی از یک پدر شهید که در هجر پسرش نابینا شد

پدر شهید «شعبانعلی لائینی» بعد از شهادت تنها پسرش، وقتی راننده تراکتورها را می‌دید، گریه می‌کرد، او از بس از دوری پسرش گریست که هفت سال پایانی عمرش را نابینا شد.

خبرگزاری فارس: روایتی از یک پدر شهید که در هجر پسرش نابینا شد

 

وقتی که ندای مقاومت سر داده شد، شنیدند کسانی که پشت نیمکت‌های مدرسه و کلاس‌های دانشگاه بودند، بنایی می‌کردند، روی زمین‌های کشاورزی بودند، رانندگی می‌کردند و پست و مقامی داشتند، رفتند تا ندای حق را لبیک بگویند.

 

شهدای کازرون

برچسب‌ها: روایت, پدر, شهید, هجر, پسر, نابینا,
فرماندهی که می‌گفت: مرا کیومرث صدا نزنید
نویسنده نادرمنتظرالمهدی در دو شنبه 7 اسفند 1391 |
/یادبود شهید عملیات «والفجر 8»/
فرماندهی که می‌گفت: مرا کیومرث صدا نزنید

نام فرمانده گردان موسی‌بن جعفر(ع) کیومرث بود، آن را به «حسین» تغییر داد و گفت: از همه برادران خواهش می‌کنم به من حسین بگویید زیرا می‌خواهم حسین‌وار زندگی کرده و حسین‌وار به شهادت برسم.

خبرگزاری فارس: فرماندهی که می‌گفت: مرا کیومرث صدا نزنید

شهید «کیومرث (حسین) نوروزی‌فر» در مرداد 1341 در سمنان متولد شد؛ پدرش کارمند ژاندرمری بود، او در سال 1357 درخواست بازنشستگی پیش از موعد داد و بازنشسته ژاندارمری شد.

شهدای کازرون

برچسب‌ها: فرمانده, گفت, مرا, کیامرث, صدا, نزنید,
روایت یک تک تیرانداز از عملیات کوچکی در جنوب دهلران
نویسنده نادرمنتظرالمهدی در شنبه 5 اسفند 1391 |
روایت یک تک تیرانداز از عملیات کوچکی در جنوب دهلران

یا زهرا(س) بانگی بود که در دوم اسفندماه ۱۳۶۲ مرز چزابه را در هیاهوی رزمندگان به خون کشید و در نهایت دشمن با به‏جای گذاشتن صدها کشته ‏و زخمی مجبور به عقب‏نشینی شد.

خبرگزاری فارس: روایت یک تک تیرانداز از عملیات کوچکی در جنوب دهلران

پس از عملیات والفجر یک، بخش جنوبی استان ایلام با وجود اهمیت بسیار، به منطقه ای آرام و پدافندی تبدیل شد و تصور می شد که دیگر در این بخش، راه کارهای نظامی به منظور پیشروی قوای خودی، وجود ندارد. در عین حال در آستانه عملیات خیبر، تلاش برای طراحی نبرد و آماده سازی این منطقه جهت اجرای عملیات آغاز شد.

 

شهدای کازرون

برچسب‌ها: روایت, یک, تک, تیرانداز, عملیات, کوچک, دهلران,
شهدا شرمنده ایم
نویسنده نادرمنتظرالمهدی در جمعه 4 اسفند 1391 |

ستاره های دیروز ستاره های امروز

شهدا شرمنده ایم...

ما را بیابید!

پلاک زخمی تان را بر گردن گم‏شدگان رمل‏ های داغ گناه بیندازید؛

شاید پیدا شویم!

شاید بوی خون به ناحق ریخته شما، ما را به سوی حق بکشاند؛

شاید فکه،

نامی شود که رازهای مگو را به ما بیاموزد.

ما را صدا کنید؛

با گلوی زخمی و لب‏های خشکیده‏ تان!
ما را به شلمچه بخوانید تا بیاموزیم عشق را،

زندگی را و مرگ را
شهدای کازرون

برچسب‌ها: شهدا, شرمنده, ستاره, دیروز, امروز,
گذری بر چگونگی انجام عملیات خیبر
نویسنده نادرمنتظرالمهدی در پنج شنبه 3 اسفند 1391 |

گذری بر چگونگی انجام عملیات خیبر

منطقه: جبهه جنوبی هورالهویزه،رمز: یا رسول الله(ص)
تاریخ:12/3تا1362/12/22
وسعت منطقه آزاد شده و تصرف شده:1100کیلو متر مربع


پس از عملیات رمضان دو منطقه دشوار،منطقه رملی فکه و منطقه آب گرفته هور،برای نبرد با دشمن مورد مطالعه قرار گرفت و به ترتیب عملیات والفجر مقدماتی  و خیبر،در دو منطقه یاد شده به اجرا در آمد.
ویژه های برجسته عملیات خیبر،حضور آقای هاشمی رفسنجانی برای اولین بار در قرارگاه فرماندهی جنگ،بسیج سراسری حدود 250 گردان رزمنده و طراحی عملیات در نهایت اختفاع بود.
همچنین خیبر اولین عملیات آبی - خاکی قوای مسلح ایران بود که اساس طرح ریزی نبردهای گسترده بدر،والفجر هشت و کربلای پنج را پایه گذاری کرد.

شهدای کازرون

برچسب‌ها: گذری, بر, چگونگی, عملیات, خیبر, شهدا, کازرون,
لینک دوستان ما
» وب سایت دینی باشگاه صاحب الزمان
» شهداشرمنده ایم
» عنوان لینک

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان راه خون شهدای کازرون و آدرس shk.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





درباره وبگاه

به وبلاگ ادامه راه خون شهدای کازرون خوش آمدید
موضوعات وبگاه
برچسب ها
طراح قالب
شهدای کازرون
.: طراحی و کدنویسی قالب : شهدای کازرون :.
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد.کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...